جدول جو
جدول جو

معنی چادر به یک شاخ افکندن - جستجوی لغت در جدول جو

چادر به یک شاخ افکندن
(اَ کَ دَ)
به یک سو زدن چادر رعنائی و خودنمائی را. دور کردن چادر. (آنندراج). رجوع به یک شاخ شود:
کشیده برقع از رخساره گستاخ
فکنده چادر از شوخی به یک شاخ.
اشرف (از آنندراج).
بر نخل هر شکوفه در این باغ لیلی است
کز خیرگی فکنده بیک شاخ چادرش.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا